محرم سراغاز هجرت...

کربلا ما را به خود فرا می خواندو دل های مشتاق همچون کبوتران جلد حرم در هوای کربلا پرمی کشند. گوش کن!به ندای دلت گوش کن که حسین حسین می کندو اگر تو کربلایی هستی و سینه ات فراخنای آسمان کربلا ست و تنت قفس تنگ نام و ننگ و خور خواب را نمی پذیرد؛به قبله گاه جبهه رو کن،واگر نه بمان و ننگ ماندن را بپذیر وبدان که آب مانده را ((مرداب))می خوانند....

                                                                                       (سید شهیدان اهل قلم)

بامدد از شهدا آن آموزگاران همیشگی رسم عاشقی و تاییدات خاصه حضرت ولی عصر(عج الله)محرم به احرام سیاه ،قدم در حریم حرم الله می نهیم !<<ادخلواها بسلام امنین>>

                                                                             التماس دعا...

شبهایی که آمدند و رفتند گذرشان به سادگی شب های قبل و بعدشان بود ولی آیا ما هم به همان سادگی از کنارشان عبور کردیم!!! با خودم فکر می کردم چه خوب که یک شب قدر برای کل یک سال!!دلیلشم اینه که یک شب بودنش مانع آفت عادی شدن برای فرصتی که اصلا عادی نیست می شه!همون آفتی که گریبان گیر نمازهامون،قرآنی که فکر می کنیم چه قدر دم دستمون،عزاداری کردن هامون ،زیارت رفتن هامون و…فکر می کنیم که اینها اتفاقاتی کاملا عادیه!چون فکر می کنیم بهتر بگم توهم میگیرتمون که این ماییم که اراده می کنیم و نماز می خونیم سراغ قرآن می رویم ؛تو مراسم عزاداری اشک می ریزیم و…ولی زهی خیال باطل..!!تمام توفیقاتی که سرتاسر زندگیمون داشتیم و داریم از لطف بی منت خدای عزیزمون بوده و تمامشون کلی حساب و کتاب داشته و داره!و شاید خدا خواست تا شب قدر همان یک شب باشد تا آفت عادی شدن را  خودش دور کنه و زحمت بنده هاش کمتر بشه!! و چه قدر بد که فقط یک شب از سیصد و پنجاه و پنج شب!!! اگر شب قدر شب های قدری بود شاید یادمان نمی رفت که خدا را به مقدس ترین های خلقتش قسم دادیم تا ما را ببخشد شاید یادمان نمی رفت بعد از خواندن آخرین بند جوشن پیشونیمون از داشتن چنین خدایی تالاپی افتاد روی زمین!!  مثل سنگی که سالها وسط زمین وآسمون در مقابل جاذبه مقابله می کرده و حالا وقت شکستش رسیده  ؛وقت این که دست از لجبازی برداره و مثل همه ی موجودات دیگه همیشه سرش رو زمین باشه! ولی حیف و صد حیف که خیلی زود همه چیز از یادمون میره!!! ولی این آفت چاره داره ؛  بیاید دست از فراموش کاریمون برداریم ؛ همین، به همین سادگی…..!

مومنون(3)

از دیگر صفات مومنان در سوره ی مومنان حفظ عفت و پاکدامنی مگر نسبت به همسران و کنیزانشان است و این تاکید اشاره به باطل بودن نظر کشیشان کاتولیک و همچنین افراد تارک الدنیا می کند زیرا امکان ندارد خداوند غریزه ای را به عنوان بخشی از نظام احسندر انسان بیافریند و بعد به کلی آن را تحریم یا مخالف مقام انسانی بداند.

نکته:با توجه به آیه ی « لاتقربوا الزنا» در سوره ی اسراء که منظور از نزدیک نشدن به زنا را انجام ندادن کارهایی که مقدمات(اعم از نگاه حرام،صحبت حرام و ..) این عمل را فراهم  می کند است می توان گفت از صفات مومنان این است که حتی به عوامل ایجاد کننده ی عمل خلاف عفت هم نزدیک نمی شوند .                   

اول قاری و عامل سوره ی مومنون را باید در سیزده رجبی پیش از بعثت و از لبان نوزاد کعبه در حالی که در آغوش حضرت رسول «صلی الله علیه»که در آن زمان هنوز محمد امین بود یافت . واین است فخر سوره ی مومنون بر دیگر سوره ها کهادامه مطلب...

سالها می گذرد وبا خود ماه های رمضانش را می آورد وادامه مطلب...